فرازی از وصیت نامه شهید محسن تولائی هدیه محضر امام وشهدا صلوات

محفل دو بانوی دمشق


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
شهرقدس(قعله حسن خان) انتهای خ عمارت حسینیه بیت الحسین ع اینجا دل هر عاشقی در شور و شین است اینجا عزای پادشاه عالمین است عطر نسیم کربلا می آید اینجا زیرا که نام نامیش بیت الحسین ع است
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



نظرتون درباره سایت

  بسم الله الرحمن الرحیم62/12/6

آنکس که تو را شناخت جان راچه کند

    فرزندو عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

   دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند

اکنون که این وصیت را می نویسم تا چند ساعت دیگر عازم جبهه هستم نمی دانم بر روی این کاغذ سفید چه بنویسم که بعد از من شاید برادرانی ویا خواهرانی این تکه کاغذ را خوانده وبدانند که در ما چه بوده وعشقی لبریزبه حسین ع وعشقی به معبود خویش چه کارها که انجام نمی دهد؛ سلام بر حسین ع سلام بر لبان تشنه حسین ع خدایا ناراحتم از این که من چه گناهی داشتم که تا به حال زنده ام چه زنده ای در واقع مرده ای بیش نیستم آنهایی که رفتند زنده اند.آنها زنده اند آنها با قطره خونی که به اسلام هدیه کردند....شایدمن اگر لیاقت داشتم واز خدا می خواهم که چنین لیاقتی را به من بدهدو اگر از بین شما عزیزان رفتم دوست دارم که بعد از من راه مرا ادامه دهید.همانگونه که اکبر رفت (شهید قهرمانی) و اکبرها رفتن

همه رفتنی هستیم؛پس ایمان را به این دو روز دنیا نه؛ دو روز زندان خوش نکنیم آخرش چه برایمان باقی می ماند به آنها می گویم که تا به حال به جبهه نرفتند برای خودشان توجیح می کنند که فعلا احتیاج نیست یا درس داریم و..... در اخر چه جوابی برای خدا دارندچه جوابی برای خانواده های شهدا دارند به خودمان بنگریم چه کردیم....

نسبت به پدر و مادر عزیزم هم وصیتی دارم.مادر جان شما نسبت به من خیلی حق دارید هم اینکه مرا به این سن و سال رسانده و شبها برای اینکه من راحت باشم بیدار می ماندید تا مرا به این سن و سال رسانید و آرزوها برای من داشتید از خدای بزرگ می خواهم که عزت این دنیا وآن دنیا را به شما بدهد مادر جان بخدا قسم اگر بخاطر خدا و بخاطر زنده کردن دین رسول خدا و لبیک به حسین ع نبود حاضر نبودم حتی برای یک شب شماها را 

ترک کنم و در زیر باران خم پاره ها؛ خاک را تشک خود و سیاهی آسمان را سقفی برای خود قرار دهم فقط و فقط عشق بخدا و عشق به جاویدان مردن(شهادت) هست که مرا به اینجا کشانده.مادر عزیز از تو می خواهم که بعد از شهادت من گریه نکنید و حضرت زینب س را برای خودتان الگو قرار دهید میخواهم خدای نکرده دشمن و منافقین از گریه شماها سو استفاده نکنند از شما می خواهم که با صبر خودتان خاری در چشم دشمنان اسلام و امام عزیز باشید.

پدر و مادر عزیز در تربیت برادران و خواهرانم؛ می خواهم که هر کدام از آنها را طوری تربیت کنید که مرا تربیت کردید...........و و و

از برادری به برادری تقدیم به محسن داداش. شکر خدا که با دعای تو؛ ما هیئتی شدیم. حامد تولائی التماش دعا از همه ی شهدا. شهیدایی که همه زنده اند وما هستیم که.................

در دفتر خاطرات من بنویسید  من هر چه که دارم از شهیدان دارم!




|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هیئت بیت الحسین ع (شهر قدس) و آدرس mykadeh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار مطالب

:: کل مطالب : 468
:: کل نظرات : 41

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 357
:: باردید دیروز : 119
:: بازدید هفته : 499
:: بازدید ماه : 1895
:: بازدید سال : 51357
:: بازدید کلی : 135537

RSS

Powered By
loxblog.Com